۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه

رنگها


يادته يه روز ازت پرسيدم چه رنگي رو دوست داري ؟ .... جوابي كه بهم دادي خيلي عجيب بود ... آره .. گفتي "همه رنگها رو دوست دارم " اما من اصرار كردم كدومشونو بيشتر دوست داري و تو بازم گفتي " همه رنگها رو .. " بازم خواستم بهت كلك بزنم و گفتم اگه چند تا پيراهن خوشگل باشن كه مثل هم باشن و فقط رنگهاشون فرق كنه كدومشونو بر ميداري ؟ و تو گفتي " همشونو بر ميدارم ..."

آره عزيزم تو خيلي فهميده تر از اين بودي كه من بخوام گولت بزنم و چقدر با احساس بودي كه همه رنگها رو قشنگ ميديدي حتي سياه !

۱ نظر:

چشمهایی که فکر می کنند گفت...

من هم همیشه یاد اون شبی که با کیانا نقاشی می کشیدم می افتم...