۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

سفرنامه 7

درخت كريستمس در پايين ساختمان60 طبقه اي Sunshine 60 Bldg


پينگو( Pingo )همراه با خانواده اش !!! عروس و داماد ژاپني

!!!!!Pat , The Postman

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

سفرنامه 6

اين جا هم ديزني لند توكيو هست..... فقط و فقط به ياد كياناي عزيزم رفتم اونجا ... جاي همه بچه ها و بزرگ ها خالي بود










۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

بي تو

بي تو اي آرام جـــــانم زندگاني چون كنم

چون نباشي در كنارم شادماني چون كنم

۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

سفرنامه 5


اين هم از كوچولو هاي ژاپني كه شانس بهشون رو كرده بود و تو اون كشور بدنيا اومده بودند



و اين آخري هم عكس يادگاري با يكي از اون ها كه همونطور كه ميبينين خيلي خوب داره به دوربين نگاه ميكنه !!!!

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

تن ...نفس...روح...كمال

استادم ميگفت :
بين روح و تن و نفس تفاوت هايي وجود داره .... تن انسان مانند يك وسيله نقليه هست مثل يك تاكسي ... روح انسان مثل سرنشين اون ميمونه و نفس آدمي راننده آن است حالا اين راننده (نفس)چقدر از سرنشين ( روح ) تبعيت كنه درصد رسيدن به كمالش رو نشون ميده ممكنه يك نفر نفس بدي داشته باشه و مسير درستي رو نره اما اگر نفس ،حرف روح رو گوش كنه ميتونه به كمال برسه ... كه البته كمال هم براي هر كسي فرق ميكنه مثلاً يك گربه رو هر كاريش كني و هر جور بهش غذا بدي نميتونه شير يا پلنگ بشه و كمال اون با كمال ديگري متفاوت است پس نبايد خود را با ديگري مقايسه كرد ...در مورد اينكه چقدر نفس حرف روح رو گوش كنه اين بستگي به فاصله اين دو از همديگه داره كه هرچه گناه بيشتر باشه اين فاصله هم بيشتره و در حقيقت نفس از روح فاصله ميگيره ... حالا نفس ما چطور ميتونه به كمال خودش برسه اين بستگي به ترك گناه و انجام كارهاي خير و تبعيت از روح خالص و پاك اون داره ...

۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

سفرنامه 4

ساختار ساختمانها و خيابانهاي اونجا بسيار مدرن و پيشرفته بود و از تمام فضاي موجود استفاده ميكردند مثلاً همونطور كه در عكس ميبينين روي پشت بام يك مدرسه زمين ورزش درست كرده بودند ....


و اين هم يك نماي نزديك تر ....


اما در مورد خيابونها ميشه گفت همش رو هوا ساخته شده بود و اكثراً دو طبقه بود و نكته جالب نظم و رعايت مقررات بود ... عين كشور خودمون ....!!!

يه چيز جالب ديگه .... پله برقي منحني !!!
و اينم بلندترين ساختمون ژاپن كه هفتاد طبقه هست كه بنام Land Mark در يوكوهاما قرار داره

و تصوير بالا هم همون ساختمان از نماي دور همراه با نمايي از كوه فوجي ياما


سفرنامه 2 و 3


سفرنامه3
وقتی اونجا بچه های کوچولو رو میدیدم همش یادت میکردم بابایی .... وقتی ازم میپرسیدن که چند تا بچه دارم نمیدونستم بهشون چی جواب بدم .... مونده بودم که بگم هستی یا نیستی ....برام خیلی سخت بود که بهشون بگم چه اتفاقی برات افتاده .... وقتی بردنمون هیروشیما و در مورد اثرات بمب اتم و مبتلا شدن خیلی از بچه ها به سرطان خون میگفتن من گریه میکردم ... آره خودت میدونی بابایی واسه چی گریه میکردم .... وقتی بهشون میگفتم که تو این چند سال من و مامانی بدون تو زندگی میکنیم با همون حیرت و بهت مخصوص به خودشون سعی میکردن که بهم دلداری بدن ... اما بابایی هیچ چیز و هیچ جا و هیچ اتفاقی نمیتونه نبودنت رو برام جبران کنه .... فرشته کوچولوی من .... همیشه دلتنگتم ... همیشه


سفرنامه2
تنها چیزی که در اونجا خیلی تحملش سخت بود غذاهاشون بود که اکثراْ دریایی بود و معمولاْ آب پز و در بعضی موارد هم خام !!!! وای حالم بهم میخورد حتی از جلوی اغذیه فروشی ها هم که رد میشدیم بوی ماهی خام به مشام میرسید اما همین غذاها رو خوب رنگ و لعاب بهش میدادن ... دلم حسابی واسه غذاهای خونه تنگ شده بود ...

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

سفرنامه 1

باور کنید که خیلی دوست دارم براتون حرف بزنم اما هم سرم خیلی شلوغه و هم سرعت اینترنت خیلی بالاست !!!!! راستش حرف زدن از رفتنم به دیار غربت شاید برای خیلی ها جالب نباشه اما من دوست دارم چیزایی رو که دیدم و تجربه کردم بگم و عکساشو نشون بدم ... میتونم در یک کلام بگم اونجا همه چیز منظم هست و همه به هم احترام میذارند . جالب اینجاست تو جایی مثل دبی بین مسافران تفاوت میذارن مثلاْ ایرانی ها باید عکسبرداری از قرنیه چشم بشن اما آمریکایی ها و انگلیسی ها میتونن حتی بدون داشتن ویزا برن تو و کلی هم بهشن احترام میذارن ... هنگام ورود به ژاپن دیدم که هیچ تفاوتی بین افراد نیست و همه باید عکسبرداری رو انجام بدن (که البته در مورد من این کار هم انجام نشد!!) و تفاوتی بین کشورها نیست و در این حالت حس میکنی اگر ظلمی هم بهت میشه برای همه هست و بقول معروف ظلم بالسویه عدل هست.
با اینکه کشورشون ۱۲۷ میلیون جمعیت داره خیابانها خلوت هستند ولی ساختار مترو بسیار مدرنی دارن که در اکثر شهرهاشون وجود داره مثلاْ توی شهر توکیو ۱۴ خط مترو وجود داره که هرجای این شهر بخوای میتونی بری و البته قیمتش هم مناسب هست.
رعایت مقررات توسط همه به چشم میخورد و آنقدر منظم بودند که دلت میخواست یه جورایی ازشون مچ گیری کنی ولی نمیشد !!!
هر کاری میکنم نمیتونم عکس ضمیمه کنم ... امیدوارم در پست های بعدی بتونم.