۱۳۸۷ شهریور ۹, شنبه

خواب


نميدونم چطور احساسمو بگم .... بالاخره كياناي عزيزم به خوابم اومد ... گذشته از اينكه چه چيزي تو خواب ديدم احساسي كه داشتم توصيف ناپذير هست .... تو بغلم گرفته بودمش و مي بوسيدمش ، انگار كه واقعا دارم اينكارو ميكنم . وقتي بيدار شدم دلم ميخواست كه اين ها همش باقي بمونه ولي نموند . وقتي خوابم رو براي مريم تعريف ميكردم اشكم در اومده بود نميتونستم خودمو كنترل كنم .

كيانا جونم بازم بيا تا حداقل تو رؤياهام تو رو داشته باشم .

آرزوها


هميشه دلم اين رو خواسته كه به خواسته هاي ديگران توجه كنم حتي اگر مطابق ميل خودم نباشه ... حالا نميدونم به خواسته هايي كه كياناي عزيزم داشته چقدر توجه داشتم يا اينكه اونها رو برآورده كرده باشم اما من سعي خودم رو كردم بابايي .. اميدوارم منو ببخشي اگه نتونستم تمام آرزوهات رو برآورده كنم .... بيشتر از هر چيز تو دنيا دوستت دارم . . . . دلم خيلي هوا تو كرده ... خيلي ...

۱۳۸۷ شهریور ۵, سه‌شنبه

كيانا


تقريبا يك ماه ديگه مونده كه به سالروز رفتنت از پيشمون برسيم ..........

خيلي سخته نبودنت ..... بدون تو هيچ چيز ارزشي نداره ....

دلم خيلي واست تنگ شده بابايي.....

آخه چطور ميشه رقتنت رو باور كنم ؟

۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه

سيروس

دوست عزيزم سيروس به همراه خانواده محترم پيشمون اومدن و همينجا ازشون بابت اومدنشون پيش ما و تغيير روحيه اي كه برامون ايجاد كردند تشكر ميكنم . اميدوارم كه هميشه شاد و تندرست و سزحال باشند .

۱۳۸۷ مرداد ۲۸, دوشنبه

شادي







شادي كيانا با همه بود خصوصاً با بچه هاي هم سن



و غير هم سن خودش اما با بزرگترها هم طوري



رفتار ميكرد كه انگار با تك تكشون سالهاست آشناست

۱۳۸۷ مرداد ۲۷, یکشنبه

كيانا


اين عكس ، كيانا و عموپورنگ را نشون ميده كه در سال 1384 در شهرك مرواريد گرفتيم .

يادش بخير همه برنامه هاشو دوست داشت و با هم نگاه ميكرديم

كيانا


اين عكس در سال 84 گرفته شده كه كيانا را با عمو پورنگ ميبينيد .
(چند ماه قبل از اينكه متوجه بيماري كيانا بشيم)

يادش بخير همه برنامه هاشو دوست داشت و با هم نگاه ميكرديم.

۱۳۸۷ مرداد ۲۵, جمعه

سرطان خون

چند روز پيش تو روزنامه خبر ديدم كه يكي از پزشكان گفته است : درمان سرطان خون با شيمي درماني كاملا قطعي است و آنچنان با قاطعيت گفته بود كه آدم فكر ميكرد ايشان خدا هستند !!! اما از شما چه پنهان .... ما نه تنها كيانا رو از دست داديم بلكه تمام هم اتاقي ها و هم درماني هايي كه ميشناختيم رو ديديم كه يكي يكي از دنيا رفتند البته اين روند در خارج اينطور نيست و اونقدر به مريضهاشون ميرسند كه طول عمرشون به دارو بستگي نداره و اميدي كه به زندگي اونا ميدن از 1000 تا دارو و درمان بالاتره ... به عنوان مثال كسي رو سراغ دارم كه برايشان مواد غذايي مورد تاييد پزشك مياورند و براي اعضاي خانواده نيز رژيم غدايي خاصي را ارائه داده اند و اين يعني مراقبت هاي پزشكي ضمن اينكه اگر مريض به بيمارستان مراجعه نكند پيگيري شديدي خواهد شد و در صورت لزوم تجهيزات را به منزل او ميآورند .. با كمي مقايسه در كشورمان متوجه عمق فاجعه خواهيم شد ...... به هر حال اميد وارم كه خبر اكتشافات پزشكي در همه زمينه ها روز بروز بيشتر بشه و مريض ها همه خوب بشند

۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

روز جهاني چپ دست ها


Left-Hander's Day
( 13 Aug )

امروز روز جهاني چپ دست ها هست و اين روز رو به همه چپ دست ها تبريك ميگم ، چون خودم هم مثل اونا هستم .

ياد كيانا جونم بخير كه اونم چپ دست بود و در جمع سه نفري خانوادمون تنها جايي بود كه ما چپ دست ها در اكثريت بوديم .

۱۳۸۷ مرداد ۲۱, دوشنبه

كيانا


آتش دل چون نمي گردد به آب ديـده كم

مي دمم بادي بر آتش تا بتر سوزد مرا

خيلي دوست داشتم تو لباس عروسي ميديدمت اما افسوس ....

يادته چقدر حال ميكردي كه لباس عروس بپوشي ؟

حالا كجائي بابا جون ؟ چيكار ميكني ؟ شاد هستي ؟

كيانا

بي جمال تو اي جهان افروز
چشم عشاق ، تيره بيند روز


خسته ام از نديدنت .... آخر كي ميبينمت ؟
اگر اين ديدار به روز قيامت است...... خداوندا قيامت را برايم زودتر برسان .

۱۳۸۷ مرداد ۱۹, شنبه

خواب

راستي خواب چي هست
هنوز خيلي ها نميدونن چطور بوجود مياد
تئوري هاي مختلفي هست
يك عده ميگن علتش فكر هاي روزمره هست
يك عده ميگن علتش ماوراء الطبيعه هست
و خيلي نظرات ديگه ................
....كيانا تو خواب خيلي ها اومده
مامانش ، خاله هاش ، عمه اش ، عمو ، مامان بزرگاش ...و حتي خيلي از اقوام و دوستان دور و نزديك
اما واسه من علتش هر چي ميخواد باشه ....
هنوز به خواب من نيومده .....
واسه ديدنش تو خواب هلاكم
آرزو دارم تو خواب هم كه شده ببينمش و ببوسمش و تو بغلم بگيرمش
نميدونم آرزوي زيادي هست يا نه ولي هنوز بهش نرسيدم
حسرت ديدنش تو خواب ديوونم كرده ...
نميدونم چطور ميتونم به آرزوم برسم ؟
كياناي عزيزم ، بابا جونم دلم خيلي واست تنگ شده ......

سلام

سلام به همه كساني كه اينجا ميان و به اين حقير نيم نگاهي دارند و گاهاُ با نظراتشون منو شاد ميكنند يك هفته نبودم و به مسافرت رفته بودم به اميد خدا دوباره شروع ميكنم به نوشتن .
بازم از همتون ممنونم كه بهم سر ميزنين