۱۳۸۷ تیر ۲۴, دوشنبه

كيانا

سلام
تازه اومدم و ميخوام درد دلامو اينجا بنويسم

حرفام بيشتر در باره عزيز دلم ، دختر نازم ، كياناست كه ماه هاست از پيشم رفته

دوست دارم كمكم كنيد

۴ نظر:

چشمهایی که فکر می کنند گفت...

سلام به مهرزاد عزيزم
فكركنم راه خوبي را شروعي كردي به شرطي كه خروجي آن،چيزيشبيه كم كردن كوله بار غم باشد،مطمئن باش تنهايت نمي گذارم
ميتواني براي شكل وشمايل وبلاگت قالبهاي بهتري پيدا كني
ضمناً شروع كن به نوشتن روزانه در مورد هر چيزي كه دوست داري ولي حتماً هرروز بنويس///

kiana گفت...

ممنونم كه اومدي و نظر دادي ....خيلي خوشحالم كردي

salsabil گفت...

آری آری زندگی زیباست

زندگی آتشگهی دیرنده بر پاست

گر بیافروزیش رقص شعله اش از هر کران پیداست

ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست

صدف گفت...

به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه کن کسي هست که عاشقانه تو را مي نگرد و منتظر توست اشکهاي تو را پاک مي کند و دستهايت را صميمانه مي فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه کن و اگر باور داشته باشي مي بيني ستاره ها هم با تو حرف ميزنند باور کن که با او هرگز تنها نيستي هرگز فقط کافي است عاشقانه به آسمان نگاه کني.