۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

فاعل کل هستی

مي گفت :
يك كارخانه توليد برق را در نظر بگيريد ... برق توليدي به لامپ ، كولر ، بخاري و ... ميرسد . توليد نور ، سرما ، گرما و ... كار كدامشان است ؟ نيروگاه برق يا آنها ؟ ممكن است كولر يگويد كه سرما كار من است و یا بخاری بگوید گرما از جانب من است و یا لامپ بگوید نور را من تولید میکنم اما نيروگاه برق جواب ميدهد اگر من نباشم شماها هيچ كاري نميتوانيد انجام دهيد . همين مثال در مورد كارهاي ما در دنيا صدق ميكند كارهاي ما چه خوب چه بد چه نيك چه شوم همه از جانب اوست و اوست كه فاعل كل هستي است در حقيقت اعمال ما در دنيا با خداوند مشاع است ... اما در موعد حساب و كتاب تكليف اعمالمان مشخص ميشود و در آنجا افراض صورت ميگيرد. ذات اوست كه همه چيز در دستش است و اختيار همه چيز را دارد. اعمال ما بدون خواست و اراده او انجام نخواهد پذيرفت. نباید مغرور شویم که چون ما خواستیم توانستیم آدم خوبی شویم در اینجاست که میگوید اگر شرایطش را برایت جور نمیکردم هیچوقت نمیتوانستی .
ممکن است به خود مغرور شویم که مثلاْ به یتیمی کمک کردیم اما در روز حساب این عمل به ظاهر خوب بلای جان ما خواهد شد چون در آن خودپسندی بوده است و یا اینکه یک نفر دزد را در آن دنیا میبخشند چون دزد ناموس مردم نبوده و چشمش پاک بوده .
اعمال ما همه و همه باید با نگاهی به خداوند متعال صورت پذیرد و همواره بدانیم که بدون نظر و صلاح او هیچ چیزی اتفاق نخواهد افتاد.

هیچ نظری موجود نیست: