۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

چرا من مرد هستم یا دیگری زن است ؟

چرا من مرد هستم یا دیگری زن است ؟ چرا یک نفر چشمش خوب میبیند و دیگری کور است ؟ نگاه اکثر ما به زندگی همیشه به دنبال عدل و مساوات بوده غافل از اینکه عدالت به معنای مساوی بودن نیست ... در یک کندوی زنبور.... زنبور کارگر هست .... زنبور نر هست ... زنبور ملکه هست و... و هرکدام وظیفه خودشان را دارند و کمال هرکدامشان نیز متفاوت است مثلاْ کمال زنبور کارگر این است که کارگر باشد و کمال زنبور ملکه هم برایش مشخص است هیچکدامشان هر کاری بکنند نمیتوانند جای دیگری را بگیرند ... در حقیقت این گوناگونی نظمی را ایجاد کرده ... اگر همه زنبورها ملکه میشدند چه میشد ؟ پس بقا و دوام آنها که همگی بر اساس عدل الهی است بر همین گوناگونی استوار است که این در مورد ما انسانها نیز صدق میکند و بدانیم که هر چه پیش میاید اگرچه از نظر ما به حق نباشد ... عین عدالت خداوند است.

هیچ نظری موجود نیست: