۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

دست ها


خيلي چيزها تو زندگي هست كه يك دفعه واسمون مهم ميشه ... وقتي تو رو براي آخرين بار مي شستند ... خاله هاي من و ماماني بودند كه بدن لطيفت رو براي آخرين بار لمس ميكردن ... و حالا ميفهمم كه چرا خواسته و نا خواسته هر وقت اون دو عزيز رو ميبينم دستانشون رو ميبوسم ... چون اين دست ها ديگه براي من معناي ديگري ميدن ... معناي رسيدن به تو ... معناي وداع با تو ... معناي عشق ..........................................................................................................................

هیچ نظری موجود نیست: