۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه



فریاد که از هجر تو جانم به لب آمد هیهات که دور از تو همه ساله چنینم


دارم به این فکر میکنم که چطور تونستم ۲ سال تمام را بدون تو بگذرونم ... دارم به لحظه لحظه های بودن با تو فکر میکنم ... چقدر روزها و لحظه ها دیر میگذره ... این ۲ سال برایم بیست سال گذشته ... پیرم کرده ... از درونم دارم میسوزم ... حس میکنم استخوانهام خرد شده ... له شدم . بار سنگینی است داشتن غم عزیزی که بینهایت دوستش داشته باشی . این روزها اومدم پیشت ... شبها تو اتاقت میخوابم ... روی همون تختی که وقتی میخوابیدی و نگاهت میکردم تموم لذت دنیا رو به چشم میدیدم ... لذتی وصف ناپذیر ... لذت خوابیدنت توی بغل بابایی ... لذت بغل کردن من در خواب ناز ... لذت بوسیدنت در خواب ... لذت شنیدن نفسهای گرم تو ... آه خدایا چی میگم این لذت ها یه دفعه رفتند ... رفتند و دیگه نیومدند . با رفتنت همه چیز را با خودت بردی عزیزم . هنوز بهت زده هستم ... هنوز منتظر شنیدن یا دیدن نشانه ای از تو هستم . امسال نمیدونم چطور بیام پیشت ؟ آیا دیدن سنگی که اسم تو رو رویش نوشته اند چیزی را برایم عوض میکنه ... حس میکنم همون سنگ روی سینه ام افتاده و قلبم را می فشاره ... آخه کوچولوی ناز بابا ... خودت میدونی چقدر دوستت داشتم و دارم ... چکار کنم بدون تو . از این روز ها مخصوصاْ روز ۱۱ مهر متنفر شدم ... روز وداع با تو ... آیا گذر از این روز میتونه غم دوری و از دست دادنت را برایم کمرنگ کنه ؟ ... هرگز .


بگـــــــــــذار تا بمیرم در آرزوی رویت بی روی خوبت آخر تا چند زنده مانم ؟

۴ نظر:

ناشناس گفت...

به تو از تو می نویسم به تو ای همیشه در یاد


ای همیشه از تو زنده لحظه های رفته بر باد


وقتی که بن بست غربت سایه سار قفسم بود


زیر رگبار مصیبت بی کسی تنها کسم بود


وقتی از آزار پاییز برگ و باغم گریه میکرد


قاصد چشم تو آمد مژده ی روییدن آورد


به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست


ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست


ای همیشگی ترین عشق در حضور حضرت تو


ای که می سوزم سراپا تا ابد در حسرت تو


به تو نامه می نویسم نامه ای نوشته بر باد


که به اسمت چو رسیدم قلمم به گریه افتاد


ای تو یارم روزگارم گفتنی ها با تو دارم


ای تو یارم از گذشته یادگارم


به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست


ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست


در گریز نا گزیرم گریه شد معنای لبخند


ما گذشتیم و شکستیم پشت سر پلهای پیوند

10/7/88 نشسته ایم و به شما فکر می کنیم هنوز باور نکردنی است !یادو خاطره آن عزیز از دست رفته گرامی باد م.غ

kiana گفت...

salam nemidunam chi bayad begam asan dar hadi hastam ke bekham chizi begam?
manam kiana hastam. dashtam donbale manie kiana tu siteaye mokhtalef migashtam ke site shoma ro didam. moteasefam. vaghean ba tamame vujudam . faghat ye chiz.... unam inke dokhtaretun rahat shod ghabl az inke ba in donyaye sarasar pasti ashna she. harja ke alan has motmaenan az hameye maha jash rahatare

kiana گفت...

yadam raf begam manam chap dastam!!!!!!!!
2bare bargashtam ke betun begam inghadr khodkhah nabashid. ham shoma ham hamsaretun. be khodetun fek nakonin ke tanhaeeen. fek konin ke 2khtaretun rahate kheili rahat. ye pishnehad: ketabe ((be kudaki ke hargez zade nashod))
male uryana falachi ro bekhoonin. didetun shayad taghir kard. shayad zendegitun behtar a ghabl shod.
ye doost

مهرزاد گفت...

ممنونم از اين كه به يادمون بودين