۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من



دلم ... برات تنگ شده جونم

مي خوام... ببينمت نمي تونم

بين ما ... ديواراي سنگي

فاصله... يك عمره ... مي دونم

بغض ترانه رو شكستم

مي خوام بگم ... عاشقت هستم

تو عين ناباوري يك شب

خالي گذاشتي هر دو دستم

تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته من

تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من

تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته من

نيمه شب،.... نيمه شب از خوابم پا مي شم

نيستي پيشم،... نيستي پيشم ....باز ديوونه مي شم

دوري تو.... دوري تو ....تيشه زد به ريشه ام، نيستي پيشم

بي صدا،... بي صدا ... از من خالي مي شم

همصدا، ... همصدا ... با بيداري مي شم

گونه هام،.... گونه هام ....خيس از شبنم غم، نيستي پيشم

تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من

تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته من

تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من

تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته من

تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من

تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته من

تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من

تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته من

۱ نظر:

shirazy گفت...

حقثممعيسلام
چقدر نازه خداي من
ماشالا
كيه اين عروسك
ايشالا خدا نگهش داره براي بابامامانش